معنی کشتی جنگی تندرو
حل جدول
ناوشکن
کشتی جنگی
ناو
نبردناو
رزم ناو، ناو
رزمناو
رزم ناو
رزمناو، ناو
نبرد ناو
نوعی کشتی جنگی
ناو؛ از دیدگاه تاریخی ناو به شناورهای کوچکی گفته میشد که میتوانست بدون وابستگی به یک ناوگان ماموریتهای خود را نظیر شبیخون زدن به کشتیهای تجاری دشمن انجام دهد. در اواخر سدهٔ نوزدهم واژه ناو به هرگونه شناوری که توانایی انجام چنین ماموریتی داشت اطلاق میشد و از دهه 1890 تا اواخر 1950 ناوها گونهای از کشتیهای جنگی بودند که از لحاظ پهنا و درازا از رزمناوها کوچکتر و از ناوشکنها بزرگترند.
کشتی کوچک جنگی
ناوچه
کشتی جنگی یونان
تریریم
یک کشتی جنگی
اژدرافکن
فارسی به عربی
بحریه، سفینه حربیه
فارسی به آلمانی
Kriegschiffen [noun], Flotte (f), Marine (f)
لغت نامه دهخدا
تندرو. [ت ُرَ / رُو] (نف مرکب) چالاک و تیزرفتار. (آنندراج). سریع و سریعالحرکه. تیزرفتار. (ناظم الاطباء). تندرفتار. تیزتک. تیزرفتار. تیزرو. سریعالسیر:
چو بشنید پند جهاندار نو
پیاده شد از باره ٔ تندرو.
فردوسی.
نیا را بدید از کران، شاه نو
برانگیخت آن باره ٔ تندرو.
فردوسی.
تا برآید از پس آن میغ باد تندرو
آسمان چون رنگ بزداید ز میغ گردرنگ.
منوچهری.
چون تک اندیشه به گرمی رسید
تندرو چرخ به نرمی رسید.
نظامی.
گر کمیت اشک گلگونم نبودی تندرو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع؟
حافظ.
رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.
معادل ابجد
1473